نویسنده: مجتبی قزوینی خراسانی




 
از جمله مسائل مهمی که علم آن، مختص به انبیا(علیهم السّلام) و قرآن مجید و نعت سید المرسلین و اولاد طیبین او می باشد، مسأله ی معاد جسمانی و روحانی است؛ که در این کتاب مورد بحث ما می باشد.
قرآن مجید، با صدای رسا و بیان واضح می فرماید: روح بعد از مفارقت از بدن در عالمی به نام برزخ، که واسطه ی بین دنیا و عقبی است، تا روز بعث و نشور؛ متنعّم یا معذب خواهد بود. و در روز نشور، ارواح تمام مردم به اجساد عنصریه آنان بازگشت نموده و آن روز، که روز حساب و جزا و شفاعت است دسته ای معذب و گروهی متنعم به نعمت ه ای ابدی گردند. و آن عالم که عالم آخرت است دارای بهشت و جهنم است و از برای مردم در آن جهان لذات و عذاب های روحی و جسمی می باشد. آیات قرآن مجید، در این موضوع به قدری است که احصای آن دشوار است، بلکه می توان گفت اساس و رکن دعوای تمام شرایع حقه تذکّر به دو امر مهم مبدء و معاد می باشد و دعوت به خداوند از دعوت به معاد جدا نیست. معاد، به طریقی که بیان شد و تفصیل آن ذکر خواهد گردید، هیچ یک از اهل فلسفه و عرفان بشری ذکر نکرده اند؛ بلکه عدّه ای از حکما آن را از محالات شمرده اند. غرض از تحریر این کتاب، بیان معاد قرآن مجید و امتیاز علوم قرآن با معارف بشری در این موضوع می باشد.
هر که، اندک نظر در آیات قرآن نماید بر او واضح و آشکار می شود، که آنچه قرآن در این خصوص می فرماید با گفته ی فلاسفه فرق فاحش دارد، زیرا عدّه ای از فلاسفه ی یونان و پیروان آنان قائلند که برای ارواح پس از مفارقت از ابدان لذائذ و آلام عقلی است به مقداری که در این جهان ملکات فاضله و حسنه و سیّئه کسب نموده اند. و جمعی دیگر، قائل به بازگشت روح به بدن و جسم در این جهان به طریق تناسخ می باشند. معنی تناسخ، در محل خود ذکر می شود.
بعضی، معتقدند که عذاب از اهل آن منقطع می شود. و بالاخره بعضی، گویند که عذاب بر اهل آن عذب یعنی گوارا و شیرین خواهد شد. هر چند سخنانی هم، از فلاسفه مانند سقراط نقل شده که مخالف با مشهور فلاسفه است، ولی محتمل است که خود از انبیا(علیهم السّلام) اخذ کرده باشند؛ یا سخن انبیا(علیهم السّلام) را به آنان نسبت داده باشند، کما اینکه عدّه ای از فلاسفه ی اسلام، کلمات خود را با آیات و روایات آمیخته اند. بدیهی است علت این اختلافات عجیبه، نیست مگر پیروی ننمودن از انبیا(علیهم السّلام) و گمان اینکه به عقل و فکر خود بدون راهنمای الهی می توان به حقائق رسید. چون اختلافات، ناشی از مسائلی می باشد که اساس فلسفه و معارف بشری در الهیات و طبیعیات و امور عامّه است؛ لذا ناگزیر به ذکر اصولی که معاد قرآن بر آن ها متبنی است می باشیم، تا فرق معاد قرآن و معاد فلاسفه معلوم گردد، و بطلان تأویلاتی که راجع به معاد قرآن از بعضی عرفا شده آشکار شود. لذا این کتاب را، مشتمل بر مقدمه و مقصد و خاتمه نمودیم. مقدمه، در ذکر اصولی که معاد قرآن مجید مبتنی بر آن است. مقصد، در بیان اثبات معاد جسمانی و روحانی به آیات و روایات. خاتمه، بیان معاد فلاسفه و تأویلاتی که نسبت به معاد قرآن شده و ذکر اشکالات وارده بر معاد قرآن و جواب آن.
منبع: قزوینی خراسانی، مجتبی؛ (1387) بیان الفرقان: در بیان اصول اعتقادی شیعه، قزوین: حدیث امروز